ღ♥اواره♥ღ
ღ♥اواره♥ღ
دلبسته ي کفشهایم بودم. کفش هايي که يادگار سال هاي نو جواني ام بودند عجب آشفته بازاری است این دل در امتحانی افتاده ام، کمر شکن ! و تــــو دوست نداری و تــــــو به چشم خدا بودنت ... آرزوی من اینست آرزوی من اینست آرزوی من اینست آرزوی من اینست آرزوی من اینست چه قدر خوب میشد اگر دنیا دو روز است : چرا که هر دو پایان پذیرند. عشق ارمغان دلدادگيست و اين سرنوشت سادگيست. چه قانون عجيبي! چه ارمغان نجيبي و چه سرنوشت تلخ و غريبي! كه هر بار ستاره هاي زندگيت را با دستهاي خود راهي آسمان پر ستاره كني و خود در تنهايي و سكوت با چشمهاي خيس از غرور پيوند ستاره ها را به نظاره نشيني و خاموش و بي صدا به شادي ستاره هاي از تو گشته جدا دل خوش كني و باز هم تو بماني و تنهايي و دوري…
دلم نمي آمد دورشان بيندازم .هنوز همان ها را مي پوشيدم
اما کفش ها تنگ بودند و پایم را مي زدند
قدم از قدم اگر بر مي داشتم زخمی تازه نصیبم مي شد
سعي مي کردم کمتر راه بروم زيرا که رفتن دردناک بود
مي نشستم و زانوهایم را بغل مي گرفتم
و مي گفتم:چقدر همه چیز دردناک است
چرا خانه ام کوچک است و شهرم و دنيایم
مي نشستم و می گفتم : زندگیم بوي ملالت مي دهد و تکرار
.می نشستم و می گفتم:خوشبختي تنها يک دروغ قديمي است
می نشستم و به خاطر تنگی کفشهایم جایی نمیرفتم
قدم از قدم بر نمیداشتم .. می گفتم و می گفتم
......... پارسايي از کنارم رد شدبه ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب
میان آنچه من دوست دارم
من به چشم دل می بینم
که دو روز طولانی
درکنار تو باشم فارغ از پشیمانی
یا شوی فراموشم
یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
آرزوی من اینست
که تو مثل یک سایه
سر پناه من باشی لحظه ی تر گریه
آرزوی من اینست
نرم و عاشق و ساده
همسفر شوی با من در سکوت یک جاده
هستی تو من باشم
لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم
آرزوی من اینست
تو غزال من باشی
تک ستاره روشن در خیال من باشی
در شبی پر از رویا
پیش ماه و تو باشم لحظه ای لب دریا
آرزوی من اینست
از سفر نگویی تو
تو هم آرزویی کن اوج آرزویی تو
مثل لیلی و مجنون
پیروی کنیم از عشق این جنون بی قانون
زیر سقف این دنیا
من برای تو باشم تو برای من تنها
یك بار ...
فقط یك بار ...
آسمان به زمین بیاید ...
تا وقتی ...
اشك میریزم
نگویند :
مگر آسمان به زمین آمده ؟؟؟؟
یک با تو و یک روز علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست مایوس نشو.
به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش نگاه ندارد
به دستانت بیاموز که هر گلی ارزش چیدن ندارد
به دلت بیاموز که هر عشقی ارزش پرورش نداردقانون تو تنهايي من است و تنهايي من قانون عشق
شکسپیر گفت:
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم ...
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ...
زندگی کوتاه است ...
پس به زندگی ات عشق بورز...
خوشحال باش
و لبخند بزن
فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ؛ گوش کن
قبل از اینکه بنویسی ؛ فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ؛ درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ؛ ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ؛ احساس کن
قبل از تنفر ؛ عشق بورز
زندگی این است...
احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر